وقتی دختر نوجوان مارگو با ژولیت هفت ساله و یک ماهیگیر محلی پیوند می‌خورد، تعطیلات تابستانی‌اش کاملاً دگرگون می‌شود. دوستی‌ای غیرمعمول که در آن مارگو مهربانی و بازی را تجربه می‌کند و راهی جدید برای شناخت خود می‌یابد.

تابستان سال 1900، سوئیس. الیزابت، 17 ساله، در آستانه پذیرش نذرهای خود است، اما مرگ ناگهانی خواهر بزرگترش او را مجبور می کند که صومعه را ترک کند و به مزرعه خانوادگی بازگردد. الیزابت که از قوانین خفه کننده و سختگیرانه روستا خسته شده است، با قدم گذاشتن در ردپای خواهرش برای کشف رمز مرگ او، به تدریج به سمت شورش علیه نظم محلی و حق زندگی خود سوق پیدا می کند و ...